تمهید با تاسف فراوان باید گفت که در عصر حاضر برخی افراد و یا گروهها، با و صف اینکه خود را بخشی از این امت، و یا منسوب به این امت میدانند، اما آگاهانه و یا نا آگاهانه در مورد دومین منبع تشریع اسلامی که همانا سنت نبوی و حدیث مطهر پیامبر است، مرتکب یک سلسله تقصیرات و یا اشتباهاتی میشوند که آثار و پیامدهای آن خیلی تلخ و ناگوار و هم چنان بس خطرناک میباشد. طوریکه دیده میشود برخی از ایشان در هنگام استدلال و یا استناد به سنت از تساهل و سهل انگاری کار گرفته، بدون تحقیق و تثبت، نه تنها به احادیث و روایات ضعیف، بلکه به روایات موضوعی استناد مینمایند. برخی دیگر از ایشان در اثر عدم فهم و یا درک سطحی و نادرست از سنت در مورد نصوص صحیح و صریح آن تاویلات خیلیها فاسد و نادرست، غیر علمی، و غیر و اقعی را مرتکب شده و می شوند. و برخی دیگر ایشان با استناد به علل و یا توجیهاتی که از جال و تار عنکبوت هم ضعیفتر است، سنت و یا حدیث پیامبر را متروک و غیر قابل عمل دانسته، سعی میورزند تا به نحوی از انحا خود را از آن مستغنی و بینیاز سازند. شکی نیست که تمام این افراد و یا گروهها با این عمل کردها و دیدگاههای نا آگاهانه، غیر عادلانه و غیر واقع بینانه، و یا خصمانۀ خویش در برابر سنت طوریکه گروه آخری مرتکب آن شدهاند، سعی مینمایند تا با توجیهات و تاویلات غیر علمی و غیر منطقی، و یا با ارائۀ شکوک و شبهات که یک حرکت کاملا عمدی و پلان شده است، ارتباط و پیوند نا گسستنی مسلمانان را با منبع دوم اسلام و شریعت اسلامی که در بیشتر از ۴۰ مورد قرآن کریم خداوند متعال مسلمانان را به اطاعت و پیروی از آن امر فرموده است، تضعیف و یا قطع نمایند. اینک بنده با توجه به اهمیت سنت و جایگاه رفیع آن در دین مقدس اسلام که به اتفاق تمام افراد امت اسلامی منبع دوم دین مقدس اسلام، و در عین حال مبین و شارح منبع اول به شمار میرود، و هم چنان با توجه به موقف و عمل کردهای منفی و در عین حال خطرناک برخی افراد و یا گروههای که خود را به این امت منسوب میدانند خواستم تا نکات چندی را پیرامون مسؤولیتهای عمده و اساسی امت در برابر سنت ارائه نمایم، تا بدینوسیله برخی از مسؤولیتهای دینی و ایمانی خودرا که پند و نصیحت و توضیح حقایق است ایفا نموده، و از طرف دیگر توانسته باشم توجه مسلمانان بااحساس، مخصوصا محصلین جوان را به برخی از مسؤولیتهای ایمانی شان در قبال سنت، معطوف سازم. زیرا هیچ نوع شک و تردیدی وجود ندارد که اگر امت اسلامی و اقعا مسؤولیتهای بزرگ خود را در قبال دین و منبع اولی و دومی آن که همانا قرآن کریم و سنت نبوی است درک نموده، و در تمام شئون زندگی شان مطابق هدایات و فرامین آن دو عمل نمایند، به لطف و یاری خداوند قادر و توانا میتوانند در برابر هر نوع تهاجم ایستادگی نموده، عزت و حیثیت ازدست رفته شان را دوباره بدست بیاورند. مسؤولیتهای عمدۀ امت در برابر سنت عبارتاند از: ۱ – تمحیص و تثبت در مورد سنت. ۲ – فهم درست سنت. ۳ – التزام و عمل به سنت. ۴ – نشر و تبلیغ سنت. اینک به توفیق و یاری خداوند متعال هریکی از مطالب چهار گانۀ فوق را با استفاده از مراجع معتبر مورد بحث و بررسی قرار میدهم. (۱) تفحص و تثبت و یا دقت در برابر سنت مسؤولیت اول امت در برابر سنت همانا تفحص و تثبت است؛ زیرا این یک امر مسلم و حقیقت انکار ناپذیر است که هر سخن و یا حدیثی را که به پیامبر نسبت داده شده و یا میشود – مخصوصا توسط افراد کم علم و یا غیر متخصص – لازم نیست که از صحت کامل برخوردار باشد زیرا ما در کتب مختلف تفسیر، حدیث، عقاید، فقه، سیرت و تاریخ… احادیث و روایات ضعیف و حتی موضوعی را نیز به کثرت سراغ داریم که هیچکس نمیتواند از موجودیت آنها انکار نماید. پس با توجه به موجودیت احادیث ضعیف بلکه موضوعی ضروری است تا در مورد سنت و احادیث پیامبر از تحقیق و تدقیق، تفحص و تثبت بیشتر کار گرفته شود تا حدیثی را که از پیامبر روایت نشده، به آن جناب نسبت کرده نشود. و ناگفته نباید گذاشت که با توجه به اخطاریکه پیامبر در مورد جعل و وضع روایات دادند مسؤولیت نامبرده بزرگتر بلکه چند برابر میگردد؛ زیرا پیامبر در مورد کسی که به پیامبر دروغ میبندد، و یا بدون دقت و احتیاط سخن و روایتی را به ایشان نسبت میکند، فرمودند: «لا تکذِبوا علیَّ، فإنه مَنْ کَذَبَ علیّ فَلْیَلِجِ النارَ». «کسیکه عمدا از قول خود بر من دروغ ببندد باید جای خود را در دوزخ آماده بسازد» و این و عید سخت و تکان دهنده مانع این شد که انس در مورد روایت احادیث از احتیاط و دقت بیشتر کار بگیرد، چنانچه در حدیث متفق علیه دیگری این حدیث روایت شده است که میگوید: إِنه لَیَمْنَعُنِى أَنْ أحدّثکم حدیثًا کثیرًا أَنَّ النبیَّ قال: «مَنْ تعمَّدَ علیّ کَذِبًا فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ من النار». «یگانه چیزی که مرا از کثرت روایت از رسول الله منع کرد این بود که پیامبر فرمودند: کسیکه قصدا بمن نسبت دروغ میدهد باید جایش را در دوزخ مهیا سازد». اما قبل از بیان نوعیت و یا چگونگی مسؤولیت ما در این راستا باید گفت که علما مخصوصا امامان برجستۀ حدیث در گذشتهها، مخصوصا در قرون سه گانه و طلایی صدر اسلام با ایجاد و معرفی نمودن علم مصطلح الحدیث و علم تخریج احادیث مسؤولیتهای خویش را در این زمینه به و جه احسن ادا نمودند. علم مصطلح الحدیث که در اساس بخاطر تمحیص و تفکیک حدیث ثابت از غیر ثابت، و یا شناخت حدیث مقبول از مردود وضع شده است، فشردۀ علوم متعددی است که در رأس آنها علم علل حدیث، علم جرح و تعدیل قرار دارد. و علمای حدیث با وضع این علم و معرفی نمودن قواعد کلی آن توانستند احادیث پیامبر را از تزویر، اشتباه و تغییر حفظ نمایند. واقعا کسیکه با علم مصطلح الحدیث و کتب تالیف شده پیرامون آن آشنایی داشته باشد بخوبی میتواند این حقیقت را درک کند که علمای مصطلح در راستای تفکیک حدیث مقبول از مردود چه اندازه تلاشهایی را به خرچ دادند؟ طوریکه میبینیم علمای حدیث در نتیجۀ بروز حوادث و ظهور فتنههای مختلف که سبب روی کار آمدن فرق و گروههای مختلف سیاسی و غیر سیاسی شد در پهلوی نقد و بررسی متن حدیث، تمام حالات و کوائف زندگی راویان حدیث را از ولادت تا وفات بطور علمی و دقیق ارزیابی نموده، بدون در نظر داشت روابط فردی و یا اجتماعی مراتب ایشان را از لحاظ جرح و تعدیل روشن ساختند. امام مسلم در مقدمۀ صحیح مسلم نظر امام ابن سیرین را در مورد تاریخچۀ ظهور علم رجال و یا بررسی اسانید نقل کرده، که گفته است: «لم یکونوا یسألون عن الإسناد فلما و قعت الفتنه قالوا سموا لنا رجالکم فینظر إلی أهل السنه فیؤخذ حدیثهم وینظر إلی أهل البدع فلا یؤخذ حدیثهم» «مردم در گذشته بخاطر حاکم بودن فضای صداقت و امانت از وضعیت و چگونگی اسانید و روایات سوال نمینمودند، اما زمانیکه فتنۀ بزرگ – که بقول مشهور منظور ابن سیرین از آن فتنه بشهادت رسیدن عثمان میباشد – رخ داد، مردم گفتند: اکنون از رجال روایات تان نام ببرید، پس دیده میشود اگر راوی از اهل سنت باشد روایتش میتواند قابل قبول باشد، اما اگر بر عکس راوی و یا روات ذکر شده در اسناد از اهل بدعت باشند پس روایات ایشان قابل قبول نمیتواند باشد». بار دیگر زمانیکه سنت و بعبارت دیگر احادیث و روایات پیامبر کتب و معارف مختلف بکثرت ثبت و درج گردید، و اکثریت مؤلفین با عدم بیان نمودن مراجع و منابع آن احادیث، و نیز با عدم تعیین مرتبه و درجۀ آنها از لحاظ قبول و رد به وجیبۀ تمحیص و تثبت خود عمل نکردند، اینجا هم علمای حدیث خود را مکلف دیدند تا مسؤولیت و وجیبۀ خویش را در این راستا بوسیلۀ تخریج نمودن احادیث ذکر شده در آن کتابها، و بیان نمودن درجه و مرتبۀ آنها از لحاظ قبولیت و عدم قبولیت ادا نمایند، تا کسانیکه از علم و آگاهی کامل برخوردار نیستند با استفاده از کتب تخریج از حقیقت آن احادیث آگاه شوند. و واقعیت هم همین طور شد که براساس عامل و انگیزۀ فوق فن تخریج بوجود آمد، و کتب زیادی در قرون مختلف زیر عنوان کتب تخریج حدیث تالیف و طبع گردید. این بود گوشه و یا پارۀ اندکی از تلاشهای علمای سلف پیرامون تمحیص و یا تثبت در مورد حدیث و یا سنت. اما سوالی که قابل طرح است این است که مسؤولیت مسلمانان مخصوصا علمای امت در عصر حاضر و کنونی چیست؟ مسؤولیت عمدۀ علمای امت در عصر حاضر که عصر علم و تکنولوژی است در این راستا این است که به سطح جهان و با اشتراک و همکاری کشورهای مطرح اسلامی یک مؤسسه و یا نهاد متخصص علمی را تاسیس نمایند و در آن با گماشتن افراد متخصص در حدیث و علوم آن، تمام متون سنت از کتب و دواوین حدیث اعم از مطبوع و یا مخطوط ذخیره و جمعآوری گردد، و بعد از ذخیره و جمع آوری با بررسی و تحقیق پیرامون متون و اسانید آن، تمام احادیث را در دو بخش بزرگ زیر نامهای احادیث مقبول و پذیرفته شده، و احادیث ضعیف و یا مردود، چاپ و تکثیر نمایند. و این کار در عصر حاضر که برخی از کشورهای اسلامی از امکانات نسبتا خوب مالی برخوردار هستند، دشوار به نظر نمیرسد طوریکه برخی کشورها عملا در سطح خود گامهای مقدماتی را در این راستا برداشتند، و این گامها میتواند در این راستا حیثیت خشت اول را داشته باشد، اما به سطح جهانی با تاسف در این راستا کار عملی صورت نگرفته است. (۲) بینش درست، و یا فهم و درک سالم از سنت بعد از انجام دادن مسؤولیت، و یا ادای وجیبۀ اول که همانا تمحیص و تصفیۀ سنت از روایات ضعیف و موضوعی بود، مسؤولیت دیگری که در جای خود نیز از اهمیت فوق العادۀ برخوردار بوده و عائد حال ما مسلمانان میگردد، همانا فهم درست و برداشت سالم از سنت میباشد. در این شکی نیست یگانه کسانیکه توانایی و ظرفیت، و یا استعداد انجام دادن این وجیبه را به نحو احسن و بهتر دارند، همانا علمای متبحر و ربانی این امت میباشند که از آنها در یک حدیث «یحمل هذا العلم من خلف عدوله» «به نام عُدول یعنی افراد خوب و شایسته تعبیر صورت گرفته، و ایشان را حاملین و اقعی میراث نبوت که همانا علم مستنبط از قرآن و حدیث است، نه تنها معرفی کرده شده بلکه این و ظیفۀ بس مهم و خطر ناک بدوش آنها گذاشته شده است». اهمیت این مسؤولیت در این است که تنها حاملین و اقعی میراث نبوت، در نتیجۀ درک سالم خویش از سنت توانایی این را دارند تا تحریف افراطگرایان ادعای نادرست یاوه گویان و یاوه سرایان، و تاویل افراد جاهل و بیدانش را دور نمایند. اکنون قبل از اینکه مسؤولیت امت را در این راستا بازگو نمائیم بهتر است تا از برخی کوششهای علمای سلف در این مورد یاد آور شویم. علمای سلف در گذشتههای نه چندان دور بخاطر درک و فهم درست سنت، علوم و معارف مخصوصی را در حاشیۀ علوم حدیث ایجاد نمودند که با استفاده از آن علوم و معارف میتوان معنای صحیح سنت و احادیث را درک کرد، و آن علوم و معارف عبارتاند از: ۱- علم غریب الحدیث. ۲- علم مختلف الحدیث. ۳- علم ناسخ الحدیث و منسوخه. ۴- علم اسباب ورود حدیث. معرفی مختصر علم غریب الحدیث: علم غریب الحدیث: علمی است که الفاظ و کلمات مشکل و یا غامض موجود در سنت و احادیث را توضیح و تشریح مینماید. و این علم در راستای فهم و درک درست سنت حیثیت خشت اولی را دارد، چنانچه از امام احمد بن حنبل در مورد یکی از الفاظ و یا کلمات غریب سوال کرده شد، او در جواب گفت: توضیح این کلمه را از علمای غریب الحدیث استفسار نمائید؛ زیرا من برای خودم این اجازه را نمیدهم تا در مورد سنت پیامبر بر اساس حدس و یا گمان حرف بزنم. کتب تالیف شده در تفسیر و توضیح غریب الحدیث خیلی زیاد میباشد که مشهورترین آنها کتاب: «النهایه فی غریب الحدیث» است که توسط علامه ابن اثیر جزری متوفی ۶۰۶ هـ تالیف گردیده است. معرفی مختصر علم مختلف الحدیث: علم مختلف الحدیث، یکی از علوم و معارف متعلق به علوم حدیث است که توسط آن تعارض و عدم همآهنگی احادیثی را که در ظاهر با یک دیگر متعارض پنداشته میشود، مرفوع ساخته بگونۀ توافق و همآهنگی و هم خوانی را در مابین آنها قائم و برقرار میدارد. هم چنان اگر انسان در فهم و درک معانی برخی احادیث و روایات، با مشکلی مواجه گردد، با استفاده و رجوع بطرف این علم میتواند مشکل موجود را مرفوع ساخته، معنا و مفهوم آنها را به نحو خوب درک نماید، و به همین اساس این علم را به نام (مشکل الحدیث و یا مشکل الآثار) نیز شناخته شده است. و این علم هم مانند علم غریب الحدیث در حسن فهم سنت نقش بس مؤثری را ایفا میکند. و در اینجا از کتابهای معتبر و مشهور این علم، میتوان از دو کتاب و منبع بسیار مهم و مشهور آن، که یکی (تأویل مختلف الحدیث) نام دارد، که توسط امام ابن قتیبه متوفی ۲۷۶هـ تالیف گردیده است، و کتاب دومی که (شرح مشکل الآثار) نام دارد، و توسط امام ابوجعفر طحاوی متوفی ۳۲۱هـ تالیف گردیده است، نام برد. معرفی مختصر علم ناسخ الحدیث و منسوخه نسخ در حدیث عبارت است از ازاله و یا ازبین بردن حکم یک حدیث با ورود حدیث دیگر متاخر از آن. وشناخت ناسخ و منسوخ در حدیث نبوی در فهم و درک حدیث و احکام آن نقش بس مهمی را ایفا مینماید، چنانچه از علی بن ابی طالب روایت شده که روزی وی از نزد یک شخص و اعظ گذشت، و گفت: آیا تو ناسخ را از منسوخ تفکیک کرده میتوانی؟ و اعظ گفت: نخیر. علی فرمود: هلاک شدی و دیگران را نیز هلاک نمودی! با توجه به اهمیت ناسخ و منسوخ در فهم سنت برخی از علمای حدیث کتابهایی را در این مورد تالیف نمودهاند که از مشهورترین آنها کتاب (الاعتبار فی الناسخ و المنسوخ من الآثار) است که توسط امام حازمی متوفی سال (۵۸۴هـ) تالیف شده است. معرفی مختصر علم اسباب ورود حدیث: منظور از علم اسباب ورود حدیث، ورود احادیثی است که بیانگر و یا بازگوکنندۀ جریان، و یا انگیزۀ ورود احادیث میباشد. جایگاه این علم در چوکات علوم حدیث، مانند جایگاه علم اسباب نزول قرآن در تفسیرقرآن کریم است، طوریکه دانستن اسباب نزول آیات قرآن، در فهم و درک حقایق و معارف قرآنی نقش و تاثیر بس عمدۀ دارد، همچنان دانستن و یا دسترسی به اسباب ورود حدیث در فهم سنت و مسایل نهفته در آن نقش بس بسزایی دارد؛ زیرا فهم و درک سبب مستلزم فهم و درک مسبب میگردد. با توجه به اهمیت این علم در فهم حدیث، علمای حدیث مانند بخشهای قبلی در این بخش هم از خود کتب و تالیفاتی را به طور یادگار بجا گذاشتهاند که مشهورترین آنها کتاب: (البیان والتعریف فی أسباب ورود الحدیث الشریف) است که توسط ابن حمزه مشقی متوفی سال (۱۱۲۰هـ) هـ تالیف گریده است. این بود برخی از مساعی علمای سابق و گذشته در فهم درست سنت، اما وجیبۀ امت در عصر حاضر در این راستا چیست؟ به نظر برخی از علمای معاصر و نیز به نظر بنده وجیبه و مسؤولیت علمای امت در ارتباط فهم و درک صحیح سنت در عصر حاضر این است که در ادامه، و یا در نتیجۀ عمل بزرگ قبلی که همانا جمع آوری متون صحیح سنت و یا به عبارت دیگر تهیۀ (موسوعۀ متون صحیحه) بود، مجموعۀ دیگری توسط متخصصین حدیث و فقه زیر عنوان (موسوعۀ فقه سنت) در چوکات یک نهاد جهانی تهیه و تالیف گردد. بعبارت دیگر همان نهاد و یا مؤسسۀ جهانی که نقد و بررسی متون حدیث را به عهده میگیرد، تهیۀ یک (موسوعۀ فقه الحدیث) را نیز باید بعهده بگیرد تا یکجا این هر دو پروژۀ علمی به دسترس مردم قرار گیرد. اما بخاطر برآورده شدن این هدف بزرگ و یا موفقیت و پیروزی این پروژه رعایت نمودن نکات ذیل ضروری میباشد. ۱ – در قدم اول البته بعد از تاسیس یک نهاد جهانی که و ابسته به تمام کشورهای اسلامی باشد، باید تمام امکانات بشری و مادی این پروژه آماده و مهیا گردد. ۲ – بعد از مهیا شدن تمام امکانات مادی و بشری آن باید از تمام اندوختهها و یا ذخیرۀ علمی بزرگ گذشتگان و یا علمای سلف، اعم از مطبوع و یا مخطوط استفاده صورت گیرد. ۳ – در قدم سوم باید از حقایق علمی عصر حاضر که در تفسیر جنبههای علمی سنت تاثیر مهمی دارد، استفادۀ اعظمی صورت گیرد. ۴ – با توجه به اینکه هدف از راه اندازی این پروژه نزدیک ساختن سنت صحیح به اذهان مردم است؛ لذا در تهیۀ این پروژه باید از زبان، متد، ادبیات، و شیوههای مؤثر روز استفاده صورت گیرد. (۳) ضرورت التزام به سنت، و عمل نمودن بر حکام آن بعد از دقت و تفحص در سنت و فهم درست آن، مسؤولیت مهم دیگری متوجه ما میگردد، و آن عبارت است از التزام، و یا تطبیق نمودن سنت. منظور از التزام و یا لازم گردانیدن سنت همانا وجوب رجوع بطرف سنت و عمل نمودن بر احکام مستنبطه از آن است، طوریکه سنت اگر وجوب یک حکم را افاده کند پس ما باید عمل نمودن بر آن حکم را بر خود واجب بدانیم، و اگر سنت افادۀ استحباب و یا مستحب بودن یک حکم را کند پس ما باید عمل نمودن بر آن را نیز مستحب بدانیم، و اگر سنت افادۀ حرمت و یا حرام بودن یک عمل و یا چیز مشخص را نماید، پس ما از آن به صورت قطعی اجتناب و خودداری نماییم، و اگر سنت افادۀ کراهت یک امر را نماید پس ما اجتناب نمودن از آن را بهتر بدانیم، و اگر سنت مباح بودن یک امر را افاده کند پس ما باید خود را در فعل و ترک آن مخیر بدانیم. موضوع و یا قضیۀ التزام بر سنت از جملۀ موضوعاتی است که در آیات متعدد قرآن کریم و هم چنان در سنت و احادیث نبوی بر آن تاکید صورت گرفته است، بلکه اگر چنین ادعا نماییم که این مساله از جملۀ مسایل ضروری دین به شمار میرود، هرگز مبالغه نخواهد بود. بطور مثال از جملۀ آیاتی که بر این موضوع تاکید دارد، آیههای: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ»(سوره نساء:۵۹)، «وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»(سوره آل عمران:۱۳۲) است، که در هر دو آیه خداوند متعال مسلمانان را بر اطاعت از پیامبرش که همانا التزام بر سنت را افاده میکند، امر فرموده و در آیه دومی اطاعت و پیروی از سنت پیامبر را سبب نزول رحمت الهی قرار داده شده است. علاوه بر این امر صریح، قرآن کریم در جای دیگری از مخالفت پیامبر برحذر داشته فرموده است: «فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِیبَهُمْ فِتْنَهٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ»[النور: ۶۳]. «آنان که با فرمان او مخالفت میکنند، باید از این بترسند که بلایی در برابر عصیانی که میورزند گریبانگیر شان گردد، یا اینکه عذاب دردناکی دچار شان شود». و در آیۀ دیگری خداوند متعال با یاد کردن سوگند و یا قسم صفت ایمان را از کسانیکه سنت پیامبر را بر خود حاکم نمیگردانند، و یا حکم سنت را نپذیرفته در برابر آن تسلیم نمیشوند نفی نموده، فرموده است: «فَلَا وَرَبِّکَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لَا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُوا تَسْلِیمًا»[النساء: ۶۵]. «به پروردگارت سوگند که آنان مؤمن به شمار نمیآیند تا تو را در اختلافات و درگیریهای خود به داوری و قضاوت نطلبند و سپس ملالی در دل خود از داوری تو نداشته و قضاوت تو را کاملا تسلیم نمایند». علاوه بر تاکیدات موجود در آیات فوق، پیامبر نیز التزام و پیروی از سنتش را راه رسیدن به جنت قرار داده، فرموده است: «کل أمتی یدخلون الجنه إلا من أبی. قیل: ومن یأبی یا رسول الله؟ قال: من أطاعنی دخل الجنه، ومن عصانی فقد أبی». «تمام افراد امت من داخل بهشت خواهند شد مگر کسیکه خودش از رفتن به بهشت ابا ورزد. گفته شد: ای پیامبر! چه کسی از رفتن به بهشت ابا میورزد؟ پیامبر فرمود: کسیکه از من اطاعت کند داخل بهشت خواهد شد، و کسیکه نافرمانی کند از رفتن به بهشت ابا ورزیده است». هم چنان پیامبر در یک حدیث دیگر از ادعای برخی مردم که خود را از حدیث بی نیاز و مستغنی میپندارند، برحذر داشته فرموده است: «لا ألفین أحدکم متکئا علی أریکته یأتیه الأمر من أمری مما أمرت به أو نهیت عنه فیقول: لاندری؛ما و جدنا فی کتاب الله اتبعناه» «چنین شخصی را نباید سراغ داشته باشم که بر تخت و بالین تکیه زده باشد ودر برابر امری از اوامر و یا نهی از نواهی من بایستد و بگوید: تنها از آنچه در کتاب خداوند آمده است پیروی میکنیم». این بود برخی دلایل وجوب التزام و یا لازم دانستن سنت پیامبر که از مسؤولیتهای هر مسلمان به شمار میرود. راستی اگر یک نظر کوتاه بر زندگی سلف و گذشتگان امت داشته باشیم این حقیقت را در مییابیم که آنها در تطبیق نمودن سنت و احکام آن نسبت به همه پیشتاز و پیشگام بودند و ارائۀ مثال و یا شواهد در این مورد شاید موضوع را طولانی سازد اما یکی از مثالهای زندۀ آن موقف عبد الله بن عمر است که به سنت پیامبر تا سرحدی التزام داشت که حتی از پیامبر در افعال جبلیاش نیز پیروی مینمود. بعد از عصر صحابه اگر به عصر و زمان ائمۀ مجتهدین نظر بیافکنیم، همچنان در مییابیم که آنها نیز به تعمیل سنت پیامبر حرص و علاقۀ زاید الوصف داشتند، چنانچه از امام ابوحنیفه در این مورد نقل شده است که گفته بود: «إذَا صَحَّ الْـحَدِیثُ فَهُوَ مَذْهَبِی» «زمانیکه حدیث به صحت رسد همان مذهب و مسلک من است». و تفصیل بیشتر این عبارت بسیار جامع امام صاحب را بازهم صاحب حاشیۀ رد المحتار از شارح هدایه ابن الشحنه نقل نموده، که گفته است: «إذا صح الحدیث وکان على خلاف المذهب عمل بالحدیث ویکون ذلک مذهبه، ولا یخرج مقلده عن کونه حنیفا بالعمل به، فقد صح عنه أنه قال: إذا صح الحدیث فهو مذهبی». «زمانیکه حدیث به درجۀ صحت برسد و در ظاهر بر خلاف مذهب هم باشد، بر آن حدیث نه تنها عمل کرده میشود، بلکه همان حدیث حیثیت مذهب را پیدا میکند و مقلد بسبب عمل نمودن بر حدیث از مذهب خارج نمیگرد؛ زیرا از امام صاحب این قول ثابت شده، که فرموده است: «إذَا صَحَّ الْـحَدِیثُ فَهُوَ مَذْهَبِی» و از امام مالک نقل شده که گفته بود: «إنَّمَا أَنَا بَشَرٌ أُخْطِئُ وأُصِیبُ فَانْظُرُوا فِی رَأْیِی فَإِنْ وافَقَ الْکِتَابَ والسُّنَّهَ فَخُذُوهُ ومَا لَمْ یُوَافِقْهُمَا فَاتْرُکُوهُ» «من چون بشر هستم اشتباه و صواب هر دو از من صادر میشود، پس شما در رای و نظر من دقت کنید و پس از دقت اگر آن نظر را موافق با قرآن و سنت یافتید آن را بپذیرید، ولی اگر آن را برخلاف قرآن و سنت یافتید آن را ترک کنید». و از امام شافعی نقل شده که گفته بود: «أجمع المسلمون علی أن من استبان له سنه عن رسول الله لم یحل له أن یدعها لقول أحد» «تمام مسلمانان بر این امر اتفاق نظر دارند که هرگاه سنتی از سنتهای رسول الله بر شخصی ظاهر و روشن گردد، پس برایش هیچگاه جایز و درست نیست که بخاطر رای آن شخص سنت پیامبر را ترک کند» و از امام احمد نیز نقل شده که فرموده است: «من رد حدیث رسول الله فهو علی شفا هلکه» «کسیکه حدیث پیامبر را رد نماید او در لبۀ هلاکت خواهد بود». در آخر این بحث بطور خلاصه و فشرده باید گفت که تمام افراد امت باید مسؤولیت خویش را در این راستا در برابر سنت طوریکه اسلاف راستین شان درک نموده بودند درک نموده و در جهت تعمیل احکام آن تمام از تمام امکانات خدادادشان استفاده نمایند؛ زیرا سعادت دنیا و آخرت تنها در پیروی سنت رسول اکرم مضمر و نهفته میباشد. (۴) مسئولیت چهارم: تبلیغ سنت مسؤولیت عمدۀ دیگر ما بعد از درک و فهم سنت و تعمیل احکام آن همانا تبلیغ و نشر سنت است. پیامبر اکرم طوریکه امتش را به پیروی از سنتش دعوت نموده و از مخالفت از آن برحذر داشته است، هم چنان در عین وقت به تبلیغ و نشر آن به شیوههای مختلف تاکید فرموده است. طوریکه در یک حدیث فرمودند: «بلغوا عنی ولو آیه» «از من اگر یک آیه را هم میشنوید به دیگران ابلاغ نمایید». و در روز حجه الوداع با این فرموده شان: «فلیبلغ الشاهد منکم الغائب» تمام حاضرین را امر فرمودند تا خطبۀ روز عرفات را که یک خطبۀ بسیار جامع و پر محتوی بود به، سمع کسانیکه حضور نداشتند برسانند. و در یک حدیث مشهور دیگری در مورد مبلغین سنت دعای خیر نموده، فرمودند: «نضر الله امرءا سمع مقالتی فحفظها وعاها ثم أداها کما سمعها فرب مبلغ أوعی من سامع» «خداوند خوش و تازه نگهدارد شخصی که حرف و سخن مرا شنید و سپس آن را حفظ نمود سپس طوریکه شنیده بود به دیگران ابلاغ نمود؛ چون هستند کسانیکه نسبت به مبلغین فقیه و یا داناتراند». به تاسی از این ارشادات و توصیههای مکرر پیامبر صحابه و تابعین و تبع تابعین در جهت حفظ و تبلیغ حدیث پیامبر از تمام امکانات در دسته شان نه تنها استفاده نمودند، بلکه فرصتهای بیشتر عمر خود را در این راه وقف نمودند. بعد از عصر صحابه و تابعین سایر اسلاف و گذشتگان ما که در راس آنها محدثین و ائمه دین قرار دارند با تالیف و جمعآوری احادیث، درس و تدریس آن، و هم چنان با تاسیس و ایجاد حلقات علمی که بعدها به نام (دار الحدیث) و یا مراکز حدیث شهرت یافته بود، توانستند طبق این وعدۀ الهی: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ»[الحجر: ۹]. «بی تردید ما این قرآن را به تدریج نازل کردهایم و قطعا نگهبان آن خواهیم بود». و این سلسه و پروسۀ مبارک نشر و تبلیغ حدیث – لله الحمد- قرنها ادامه داشت و در تمام کشورهای اسلامی افرادی بنام شیوخ حدیث عرض اندام، و مراکزی بنام دار الحدیث و یا کلیه الحدیث که یکی از پوهنځیها مشهور پوهنتون اسلامی مدینه منوره را تشکیل میدهد، ایجاد و تاسیس گردید. اما جای تاسف این است که در کشور ما افغانستان در پهلوی سایر خلاها این خلا نیز وجود دارد که بخاطر درس و تدریس حدیث و علوم آن نه شخصیت مطرح و باکفایت وجود دارد و نه کدام نهاد و یا مرکز تخصصی و علمی. منبع: جایگاه رفیع سنت در دین اسلام/ تألیف: عبدالباری حمیدی
نظرات